سبد خرید شما خالی است
کتاب پسری که با پیراناها شنا کرد
89410BK
ارسال فوری و رایگان بالای 600 هزار تومان
- ارسال رایگان به تهران برای خرید بالای 600 هزار تومان و سایر شهرها برای خرید بالای یک میلیون تومان
شرایط پرداخت
ویژگی های توی توی
لینک های مشابه
- تصاویر محصول
- معرفی محصول
- مشخصات محصول
- نظر خریداران
معرفی محصول
ماهی توی این قوطی و ماهی توی آن قوطی!
استنلی پاتز روزگار خوشی دارد تا اینکه کارخانهی کشتی سازی تعطیل میشود. عمویش میزند توی کار کنسرو ماهی! و آنوقت بومب!!! همه آنقدر غرق کار میشوند که زندگی در خانهی پلاک 69 خیابان فیش کوئی نابود میشود! شبی استنلی خانه را ترک میکند. میرود و توی سیرک کار میکند. بعد با داستایفسکی و نیتاشا به سفر میرود.
همانطور که استنلی سفر میکند و از زندگی قبلیاش دور و دورتر میشود، بیا ما برویم بالا و بالاتر تا کنار ماه و ستارهها. از آنجا لحظهای را تماشا کنیم که او با پانچو و پیر لِی افسانهای ملاقات میکند. پانچو، همان مردی که با پیراناها، یعنی خطرناکترین ماهیهای دنیا، شنا میکند. پانچو از استنلی میخواهد با پیراناها شنا کند. آیا استنلی توی آکواریوم پیراناها شیرجه میزند؟ آیا آنقدر شجاع هست که بپرد توی آب و برود دنبال سرنوشتش؟
گزیدهای از کتاب:
استن آخرین پشمکی را که به انگشتش چسبیده بود لیسید.
رز کولی گفت: «بهت میگم کی مشکلاتت تمام میشن.»
استن گفت: «از کجا میدونی من مشکل دارم؟»
ـاز چشمات فهمیدم. اسمت چیه، مرد جوان؟
استن گفت: «استن!»
ـیه سکه بده استن!
بعد صدایش را آورد پایین و ادامه داد: «شجاع باش و بیا تو!»
استن از پلهی کاروان که بالا میرفت، برقی طلایی به چشمش خورد. برق ماهیهای طلایی بود. همه در یک ردیف از قلاب آویزان بودند. سیزده تا ماهی طلایی ریزهمیزه. هر کدام توی یک کیسهی پلاستیک کوچولو زیر نور آفتاب شنا میکردند...
جوایز این کتاب
• نامزد جایزهی ادبیات آلمان در سال 2015
• نامزد مدال کارنگی در سال 2014
• برندهی جایزهی هانس کریستین اندرسن
استنلی پاتز روزگار خوشی دارد تا اینکه کارخانهی کشتی سازی تعطیل میشود. عمویش میزند توی کار کنسرو ماهی! و آنوقت بومب!!! همه آنقدر غرق کار میشوند که زندگی در خانهی پلاک 69 خیابان فیش کوئی نابود میشود! شبی استنلی خانه را ترک میکند. میرود و توی سیرک کار میکند. بعد با داستایفسکی و نیتاشا به سفر میرود.
همانطور که استنلی سفر میکند و از زندگی قبلیاش دور و دورتر میشود، بیا ما برویم بالا و بالاتر تا کنار ماه و ستارهها. از آنجا لحظهای را تماشا کنیم که او با پانچو و پیر لِی افسانهای ملاقات میکند. پانچو، همان مردی که با پیراناها، یعنی خطرناکترین ماهیهای دنیا، شنا میکند. پانچو از استنلی میخواهد با پیراناها شنا کند. آیا استنلی توی آکواریوم پیراناها شیرجه میزند؟ آیا آنقدر شجاع هست که بپرد توی آب و برود دنبال سرنوشتش؟
گزیدهای از کتاب:
استن آخرین پشمکی را که به انگشتش چسبیده بود لیسید.
رز کولی گفت: «بهت میگم کی مشکلاتت تمام میشن.»
استن گفت: «از کجا میدونی من مشکل دارم؟»
ـاز چشمات فهمیدم. اسمت چیه، مرد جوان؟
استن گفت: «استن!»
ـیه سکه بده استن!
بعد صدایش را آورد پایین و ادامه داد: «شجاع باش و بیا تو!»
استن از پلهی کاروان که بالا میرفت، برقی طلایی به چشمش خورد. برق ماهیهای طلایی بود. همه در یک ردیف از قلاب آویزان بودند. سیزده تا ماهی طلایی ریزهمیزه. هر کدام توی یک کیسهی پلاستیک کوچولو زیر نور آفتاب شنا میکردند...
جوایز این کتاب
• نامزد جایزهی ادبیات آلمان در سال 2015
• نامزد مدال کارنگی در سال 2014
• برندهی جایزهی هانس کریستین اندرسن
فایل های پیوستی
مشخصات محصول
ایرانی بخریم؟:
مشخصات کتاب
موضوع:
نویسنده:
مترجم:
تصویرگر :
ناشر:
قطع:
تعداد صفحات:
272
گروه سنی:
مشخصات کلی
کد کالا:
89410BK
بارکد کالا:
9786008869054
وزن:
0.22 کیلوگرم
ابعاد بسته بندی (طول، عرض، ارتفاع):
18x14x1.5 سانتی متر
نظر خریداران
اولین نفری باشید که نظر می دهید
ورود با رمز ثابت
ورود با رمز یکبار مصرف