سبد خرید شما خالی است
گروه کالاها
پسرانه
دخترانه
ویدئو ها
برندها
جدیدترین ها
حراجی ها
کتاب عشق های فراموش شده: عامره و هرمز
24865BK
Hover on image to enlarge
شرایط پرداخت
ویژگی های توی توی
تضمین اصالت و سلامت کالاتمام کالا ها در توی توی از برند های معتبر تهیه و بصورت آکبند و سالم عرضه می شوند
ارسال فوری با انتخاب زمان تحویلارسال فوری سفارش با امکان انتخاب بازه زمانی تحویل کالا (تهران)
7 روز ضمانت بازگشتبازگشت کالا در صورت عدم استفاده از آن و در بسته بندی اصلی به مدت 7 روز
پرداخت در محلسادگی و تعدد روش های پرداخت در توی توی
تضمین قیمت کالاتضمین بهترین قیمت کالا در زمان عرضه
امکان خرید حضوریامکان مشاهده و خرید حضوری محصولات از شعب توی توی
لینک های مشابه
- تصاویر محصول
- معرفی محصول
- مشخصات محصول
- نظر خریداران
معرفی محصول
به صحرا شدم؛ عشق باریده بود. و زمین تَر شده بود. چنان که پای مرد به گل فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد!
برداشتی آزاد و طنز از حکایت اسب آبنوس کتاب هزار و یک شب! هرمز ولیعهد جوان پادشاه ایران‌زمین سوار بر اسبی پرنده می‌شود. راهش را در آسمانِ بی‌تابلو و جاده گم می‌کند، خسته و کوفته بر بام قصری فرود می‌آید و همان‌جا یک دل، نه هزار دل (تو بگو یک‌میلیون دل، کی به کی است؟) عاشق دختر پادشاه یمن می‌شود و از برکت همین عشق همه‌ی بدبختی‌های عالم سرش هوار می‌شود. باور نمی‌کنید؟ داستان‌نویس هم تا این داستان را ننوشته بود، باورش نمی‌شد!
گزیده‌ای از کتاب:
مرد جوان گفت: "آخ‌آخ! گفتی آسمون؟ تو پرواز کردی؟ من هم یه بار پرواز کردم تو آسمون." هرمز سریع گفت: "واقعاً؟! با چی؟ اسب؟" مرد و زن جوان هر دو زدند زیر خنده. مرد گفت: "اسب؟ چی می‌گی؟! تو از کجا اومدی مرد؟ نه بابا! یه بار که از اسب افتاده بودم و چند جای بدنم شکسته بود و از درد داشتم می‌مردم، یه طبیب هندی اومد سراغم. اون دارچین و جوز هندی و قارچی خشک‌شده و عجیب رو کوبید، توی آب حل کرد و به من داد. باورت میشه که چند روز رو هوا بودم؟ خوابیده بودم لای پتو، اما یه‌جورایی سبک شده بودم. انگار کله‌ام...
برداشتی آزاد و طنز از حکایت اسب آبنوس کتاب هزار و یک شب! هرمز ولیعهد جوان پادشاه ایران‌زمین سوار بر اسبی پرنده می‌شود. راهش را در آسمانِ بی‌تابلو و جاده گم می‌کند، خسته و کوفته بر بام قصری فرود می‌آید و همان‌جا یک دل، نه هزار دل (تو بگو یک‌میلیون دل، کی به کی است؟) عاشق دختر پادشاه یمن می‌شود و از برکت همین عشق همه‌ی بدبختی‌های عالم سرش هوار می‌شود. باور نمی‌کنید؟ داستان‌نویس هم تا این داستان را ننوشته بود، باورش نمی‌شد!
گزیده‌ای از کتاب:
مرد جوان گفت: "آخ‌آخ! گفتی آسمون؟ تو پرواز کردی؟ من هم یه بار پرواز کردم تو آسمون." هرمز سریع گفت: "واقعاً؟! با چی؟ اسب؟" مرد و زن جوان هر دو زدند زیر خنده. مرد گفت: "اسب؟ چی می‌گی؟! تو از کجا اومدی مرد؟ نه بابا! یه بار که از اسب افتاده بودم و چند جای بدنم شکسته بود و از درد داشتم می‌مردم، یه طبیب هندی اومد سراغم. اون دارچین و جوز هندی و قارچی خشک‌شده و عجیب رو کوبید، توی آب حل کرد و به من داد. باورت میشه که چند روز رو هوا بودم؟ خوابیده بودم لای پتو، اما یه‌جورایی سبک شده بودم. انگار کله‌ام...
فایل های پیوستی
مشخصات محصول
سن:
ایرانی بخریم؟:
مشخصات کتاب
موضوع:
نویسنده:
ناشر:
قطع:
تعداد صفحات:
96
گروه سنی:
مشخصات کلی
کد کالا:
24865BK
بارکد کالا:
9786008025061
وزن:
0.21 کیلوگرم
ابعاد بسته بندی (طول، عرض، ارتفاع):
19x13x1.4 سانتی متر
نظر خریداران
اولین نفری باشید که نظر می دهید
ورود با رمز ثابت
ورود با رمز یکبار مصرف
