سبد خرید شما خالی است
کتاب بچه محل نقاش ها 4: زمانی که هم سنگر پیکاسو بودم
71757BK
شرایط پرداخت
ویژگی های توی توی
تضمین اصالت و سلامت کالاتمام کالا ها در توی توی از برند های معتبر تهیه و بصورت آکبند و سالم عرضه می شوند
ارسال فوری با انتخاب زمان تحویلارسال فوری سفارش با امکان انتخاب بازه زمانی تحویل کالا (تهران)
7 روز ضمانت بازگشتبازگشت کالا در صورت عدم استفاده از آن و در بسته بندی اصلی به مدت 7 روز
پرداخت در محلسادگی و تعدد روش های پرداخت در توی توی
تضمین قیمت کالاتضمین بهترین قیمت کالا در زمان عرضه
امکان خرید حضوریامکان مشاهده و خرید حضوری محصولات از شعب توی توی
لینک های مشابه
- تصاویر محصول
- معرفی محصول
- مشخصات محصول
- نظر خریداران
معرفی محصول
چه حالی پیدا می کنی اگر توی یکی از نامههای مرموزِ داییات این نوشته را پیدا کنی؟
نمیدانم امروز به تاریخ خودمان چندم است اما به تاریخ پیکاسو می شود سیصد و بیست و پنج روز بعد از شروع جنگهای داخلی اسپانیا. روزها را با چوب خط توی دفترچهای یادداشت کرده است.
آیا اصلاً همچین چیزی امکان دارد؟ اینکه دایی آدم با نقاش معروفی مدل پیکاسو، همسنگر بوده باشد. اما "دایی سامان" در یادداشتهایش نوشته که چطور همراه پیکاسو در جنگ شرکت کرده! "مانی" و باقی بچههای فامیل باز هم رفتهاند سراغ روزنامههای قدیمی و یادداشتهای روزانهی دایی سامان. در ادامهی خاطرات دایی اینطور میخوانند: دایی سامان همراه "پیکاسو"، "همینگوی" و چند نفر دیگر به سفری ماجراجویانه میروند و میزند به دل حادثه و جنگ. تا اینکه یک اتفاق ناگوار حال همه را میگیرد. ولی پیکاسو میتواند از دلِ هر ماجرایی یک شاهکار خلق کند.
گزیدهای از کتاب:
مینا با چهار تا چشم وقزده زُل زد تو صورت داییبزرگه: "کِی؟!!!"
- یه زمانی وقتی که هنوز خیلی جوون بودم.
- کجا؟
- یه جایی تو اسپانیا. هنوز حتی جنگ جهانی هم شروع نشده بود.
محسن گفت: "کدوم جنگ جهانی؟"
دایی چپچپ نگاهش کرد: "دوم دیگه."
مینا متعجب نگاهش کرد: "وای! داییجون یعنی شما درست وسط میدون جنگ بودین؟"
دایی خونسرد لبخند زد: "یه روزایی بودم، یه روزایی هم نبودم. من مجبور شدم برم وسط میدون جنگ."
مانی گفت: "چرا مجبور شدین؟"
دایی به عصایی که دست گرفته بود، تکیه زد: "پیکاسو ازم خواسته بود."
نمیدانم امروز به تاریخ خودمان چندم است اما به تاریخ پیکاسو می شود سیصد و بیست و پنج روز بعد از شروع جنگهای داخلی اسپانیا. روزها را با چوب خط توی دفترچهای یادداشت کرده است.
آیا اصلاً همچین چیزی امکان دارد؟ اینکه دایی آدم با نقاش معروفی مدل پیکاسو، همسنگر بوده باشد. اما "دایی سامان" در یادداشتهایش نوشته که چطور همراه پیکاسو در جنگ شرکت کرده! "مانی" و باقی بچههای فامیل باز هم رفتهاند سراغ روزنامههای قدیمی و یادداشتهای روزانهی دایی سامان. در ادامهی خاطرات دایی اینطور میخوانند: دایی سامان همراه "پیکاسو"، "همینگوی" و چند نفر دیگر به سفری ماجراجویانه میروند و میزند به دل حادثه و جنگ. تا اینکه یک اتفاق ناگوار حال همه را میگیرد. ولی پیکاسو میتواند از دلِ هر ماجرایی یک شاهکار خلق کند.
گزیدهای از کتاب:
مینا با چهار تا چشم وقزده زُل زد تو صورت داییبزرگه: "کِی؟!!!"
- یه زمانی وقتی که هنوز خیلی جوون بودم.
- کجا؟
- یه جایی تو اسپانیا. هنوز حتی جنگ جهانی هم شروع نشده بود.
محسن گفت: "کدوم جنگ جهانی؟"
دایی چپچپ نگاهش کرد: "دوم دیگه."
مینا متعجب نگاهش کرد: "وای! داییجون یعنی شما درست وسط میدون جنگ بودین؟"
دایی خونسرد لبخند زد: "یه روزایی بودم، یه روزایی هم نبودم. من مجبور شدم برم وسط میدون جنگ."
مانی گفت: "چرا مجبور شدین؟"
دایی به عصایی که دست گرفته بود، تکیه زد: "پیکاسو ازم خواسته بود."
فایل های پیوستی
مشخصات محصول
ایرانی بخریم؟:
مشخصات کتاب
موضوع:
نویسنده:
تصویرگر :
ناشر:
قطع:
تعداد صفحات:
163
گروه سنی:
مشخصات کلی
کد کالا:
71757BK
بارکد کالا:
9786008869115
وزن:
0.18 کیلوگرم
ابعاد بسته بندی (طول، عرض، ارتفاع):
20x14x0.9 سانتی متر
نظر خریداران
اولین نفری باشید که نظر می دهید
ورود با رمز ثابت
ورود با رمز یکبار مصرف