حتماً همه میدونید لگو چیه. یا خودتون تجربهی بازی کردن با لگو رو داشتید یا اینکه تو دست بچهها دیدید یا حداقل یک بار پاتون روی لگو رفته! اما تا حالا به این فکر کردین که این بازیها از کجا شروع شدن و چرا اسماش رو لگو گذاشتن؟ در واقع اسم این بازی قدمتاش از این قطعات پلاستیکی هم بیشتره. کنجکاو شدین مگه نه؟
سال 1930
بذارین بهتون بگم همه چی از کجا شروع شد.
سالها پیش، یک نجار ماهر و سختکوش به اسم اوله کرک کریستینسن یک کارگاه نجاری کوچک داشت. اما روزگار سخت شد و اون که نتونسته بود پول زیادی در بیاره مجبور شد تمام کارگرهاش رو اخراج کنه. دقیقا وقتی که اوله فکر میکرد دیگه ممکن نیست وضعیت از این بدتر بشه، همسرش رو هم از دست داد. اما اوله کم نیاورد. مسئولیت چهار پسرش رو به عهده داشت و باید کاری میکرد. این بود که یک فکری به سرش زد و با چوبهایی که توی کارگاه داشت یک اردک اسباببازی درست کرد.
بعد از واکنش پسرهاش، تصمیم گرفت که شروع به تولید اسباب بازیهای چوبی بکنه و خوشبختانه کلی چوب برای تولید محصولات نجاری ذخیره داشت که حالا میتونست از اونها برای ساخت اسباببازی استفاده کنه. با این که اوله یک نجار ماهر بود و به کیفیت و جزئیات اهمیت زیادی میداد، فروش خیلی کمی داشت. البته یکی از پسراش به اسم گادفرد بعد از مدرسه به پدرش کمک میکرد.
اونها سخت برای تداوم تولید محصولاتشون تلاش کردن و در نهایت آوازهی اسباببازیهای چوبیشون با بالاترین کیفیت در همهجا پیچید. در این زمان بود که اوله یک سفارش بزرگ از یک عمده فروش دریافت کرد. سفارشی که میتونست آیندهی اوله رو دگرگون کنه. حالا کلی کار برای اون کارگاه کوچیک جور شده بود و اوله میتونست دوباره کارگرهاش رو استخدام کنه. اونها شبانه روز کار کردن تا سفارشات رو آماده کنن تا اون فروشنده بتونه قبل از کریسمس اسباببازیها رو بگیره. در اواسط کار، اوله نامهای از سفارشدهنده دریافت کرد که اعلام ورشکستگی کرده بود و دیگه نمیتونست پول اسباببازیهایی که سفارش داده بود رو بپردازه.
هرچند این اتفاق خیلی بدی بود اما اوله هم کسی نبود که پا پس بکشه. بنابراین تصمیم گرفت خودش شروع به فروش محصولاتش کنه. اوله ماشین رو پر از اسباببازی کرد و راه افتاد. با اینکه سازندهی خیلی خوبی بود اما فروشندهی خوبی نبود چون دوست نداشت از خودش تعریف کنه یا بگه که اسباببازیها با چه دقتی ساخته شدن. اما باید هرکاری میکرد تا اونها رو بفروشه. در نهایت موفق شد تمام اسباببازیها رو بفروشه. به اندازهای که امیدوار بود پول به دست نیاورد. اما خانواده اش سر و سامان گرفتن و برای کریسمس غذا داشتن.
مدتی گذشت و اسباببازیها به اون سرعت که انتظار داشت فروش نمی رفتن. اوله با خودش فکر کرد شاید بهتر باشه یک اسم خوب برای شرکت انتخاب کنه. در زبان دانمارکی به بازی خوب میگفتن لگ گوت. با کمی تغییر اسم لگو برای شرکت انتخاب شد. اسم لگو مورد استقبال قرار گرفت و کم کم اوضاع شرکت بهبود پیدا کرد.
سال 1940
یک شب طوفانی در سال 1942 و یک آتش سوزی بزرگ شانس اونها رو تغییر داد. وقتی آتشنشانها اومدن، نتونستن کارگاه رو نجات بدن. از سر تا پا سوخته بود و تمام طرحها و مدلها از بین رفته بودن. کم کم اوله داشت امیدش رو از دست می داد. تمام زحماتش به هدر رفته بود و شرکتش نابود شده بود. اما مسئولیتی که در قبال بچهها و کارگرانش داشت برایش به یک انگیزه تبدیل شد تا لگو رو از نو بسازه. یک کارخونهی جدید ساخته شد و خیلی زود ساخت اسباببازیهای چوبی از سر گرفته شد. به این ترتیب دوباره این شرکت کوچک راه خودش رو به بازار پیدا کرد.
کم کم کارخونهی لگو رونق گرفت و اوله دنبال چالشهای جدید میگشت. یک روز به کوپنهاگن رفت تا دستگاه صنعتی جدیدی که وارد دانمارک شده بود رو ببینه. این ماشین یک دستگاه مخصوص پرس پلاستیک بود و اوله خیلی از اون خوشش اومد و یک قطعه تستی پلاستیکی که شکل آجرهای لگوی امروزی بود رو هم با خودش برداشت.
وقتی بالاخره ماشین فشردهسازی پلاستیک رو خرید، اوله شروع به ساخت خرس و موشهای کوچولو کرد. اما هنوز اون تیکههای آجر پلاستیکی که روز اول گرفته بود رو داشت. یک چیزی در اون وجود داشت که اوله نمیتونست بیخیالش بشه. و با این که هیچکس نمیتونست پتانسیلی در اون قطعه ببینه، اوله تصمیم گرفت که اونها رو دوباره طراحی کنه و ازشون اسباببازیهایی شبیه به لگوهای امروزی تولید کنه.
متاسفانه در طول تابستون فروش افت کرد و کالای زیادی در انبار جمع شده بود. گادفرد (پسر اوله) که حالا بزرگ شده بود، تصمیم گرفت خودش راهی بشه و اونها رو بفروشه. گادفرد توی سفرش در تمام کشور موفق بود و این به لگو کمک کرد تا از بحران مالی بیرون بیاد.
سال 1950
در یک سفر کاری به انگلستان، گادفرد با رئیس مرکز خرید بزرگی در انگلیس صحبت کرد. اونها باهم در مورد صنعت اسباببازی صحبت کردن. مکالمهای که در آیندهی لگو تاثیر خیلی زیادی داشت. این ایده در ذهن گادفرد شکل گرفت که باید سیستمی برای اسباببازیها وجو داشته باشه. گادفرد معتقد بود بچهها همیشه چیزهای حاضر و آماده رو دریافت کردن، در نتیجه به یک چیزی نیاز دارن که تخیل و خلاقیتشون رو تقویت کنه. همون سال، لگو اولین سری محصولات جدیدش رو تولید کرد. یک شهر لگویی. حالا بچهها میتونستن خونههای خودشون رو با آجرهای لگو بسازن و همچنین نقشهی شهر براساس یک شهر واقعی طراحی شده بود و همین باعث میشد بچه ها رفت و آمد ایمن رو هم یاد بگیرن.
با اسباببازی جدید لگو میشد چیزهای مختلف ساخت اما یک مشکل وجود داشت. اینکه لگوها مدام فرو میریخت. این باعث شد گادفرد به فکر بیوفته تا این آجرهای لگو رو یک جوری به هم متصل کنه. اما گفتنش آسون بود. گادفرد فهمید که این آجرها با وجود برآمدگیها بهتر به هم میچسبن. اینطوری دیگه فقط یک آجر نبودن و سیستم ساخت و ساز کاملا متفاوتی ایجاد میشد. این یک تغییر اساسی برای محصولات لگو بود. حالا بچهها با تخیلاتشون، میتونستن هر چیزی رو بارها و بارها خلق کنن.
متاسفانه اوله در این سال مرد و نتونست شاهد موفقیت اون آجرهای کوچولو باشه. گادفرد تنها موند و دقیقاً همین موقع یک آتش سوزی بزرگ دیگه رخ داد. پس از این گادفرد تصمیم گرفت که تولید اسباببازیهای چوبی رو ادامه نده و فقط روی سیستم لگو تمرکز کنه. بعدها معلوم شد که این تصمیم عالی بود و مدلهای جدیدی ساخته شد. لگو هم مرتب در صنعت اسباببازی پیشرفت می کرد.
سال 1960
اما این موفقیتها برای گادفرد کافی نبود و اون نقشههای بزرگتری هم داشت. حالا میخواست یک فرودگاه بسازه. اینطوری فروش محصولاتش به تمام دنیا آسونتر می شد. سه سال بعد فرودگاه بیلاند افتتاح شد. مهمونها و واسطههای تجاری که به شرکت سر میزدن همیشه دوست داشتن قسمت مدلسازی رو ببینن. کم کم اونقدر اونجا شلوغ شد که کارکنانش نمیتونستن به راحتی به کارشون برسن.
گادفرد فهمیده بود که باید یک کاری از این بابت بکنه. اون احتیاج به یک جای بزرگتر داشت تا مدلهای لگو رو به نمایش بذاره. بنابراین اولین پارک لگو یا لگولند با هدف داشتن 100 هزار بازدیدکننده در سال ساخته شد. با این که عدد تخمین زده شده به نظر خیلی زیاد می اومد، همون سال اول 600 هزار نفر بازدیدکننده اومد.
سال 1970
دههی 70 هم دههی موفقی برای لگو بود. در این دهه سری دوپلو با سایزی دو برابر سایز دیگر لگوها برای خردسالان طراحی شد لگوی دوپلو از اون اسباببازیهاییه که هیچ وقت خراب نمیشه و از نسلی به نسل بعد منتقل میشه. لگوی دوپلو به کودکان پیشدبستانی این امکان رو میده تا به تفریح بپردازن و مزایای آموزشی طراحی شده برای بلاکهای لگو و سیستم لگو رو در بازی تجربه کنن. برای خواندن داستان کامل لگو دوپلو (Lego Duplo) میتونید به صفحه بلاگ در سایت توی توی سر بزنید.
همچنین سری تکنیک لگو برای به چالش کشیدن بچههای بزرگتر با لگوهایی واقعیتر و پر جزئیاتتر تولید شد. شاید خیلیها فکر کنن که لگو فقط یک اسباببازی برای کودکانه، اما شرکت لگو با ساختن لگو تکنیک اثبات کرد که بزرگسالان هم میتونن به این سرگرمی و اسباببازی فوقالعاده علاقهمند بشن. این سری از محصولات لگو در چند سال گذشته معمولا جزو پرفروشترین و محبوبترین محصولات لگو قرار داشت. برای خواندن داستان کامل لگو تکنیک (Lego Technic) میتونید به صفحه بلاگ در سایت توی توی سر بزنید. در سال 1978 کیل کرک کریستنسن که به عنوان مدیر جدید شرکت انتخاب شده بود استراتژی جدیدی را تدوین کرد برای اینکه به کودکان محصول مناسب را در سن مناسب و با هدفی مناسب معرفی کند و این شکلی بود که مینی فیگورهای لگو تولید شدند با تولید مینی فیگورها نقشآفرینی هم به بازی با لگو اضافه شد. لگو به تولیدات جدید خودش ادامه داد تا اینکه در آخرین سال قرن 20ام بهعنوان اسباببازی قرن انتخاب شد.
قرن 21
پس از این لگو در سالهای بعد به روند توسعهی همهجانبهی خودش ادامه داد. کارخانههای جدیدی در نقاط مختلف جهان باز شد، سریهای جدیدی از لگو تولید شد مینیفیورهای لگو این بار با رنگی واقعیتر معرفی شدند و خلاصه همه چیز خوب بود تا سال 2004. در این سال شرکت لگو با بحرانی جدی روبرو شد و به نظر میرسید که لازمه برنامهای برای فرار از ورشکستگی تدوین بشه. به عنوان بخشی از این برنامه "یورگن ویگ کنودستورپ" جانشین "کیل کرک کریستنسن" شد. او با تمرکز جدی بر روی ایدهی اصلی لگو یعنی آجرها و ایجاد سیستم در بازی موفق شدد شرکت رو دوباره احیا کنه. البته تا چندسال لگو مجبور شد تعداد دفاتر و کارخونههاش رو به شکل چشمگیری کاهش بده. یکی از چیزهایی هم که خیلی به سرپا شدن دوبارهی لگو کمک کرد کسب اجازه برای تولید لگوهای فیلمها و کارتونهای مختلف مثل هریپاتر بتمن و... بود.
از سال 2008 دوباره لگو به مسیر گذشته بازگشت و شروع به تاسیس کارخونههای جدید در نقاط مختلف دنیا کرد. همچنین اولین فیلم لگو هم در سال 2014 با اسم لگو مووی اکران شد و به سرعت به یکی از فیلمهای پرفروش اون سال تبدیل شد.
به این ترتیب بود که لگو تبدیل به یک برند بزرگ و موفق شد و سال به سال مدلهای جدید و بهتری از اسباببازیهای خودش رو به بازار عرضه کرد.
برای دیدن محصولات این برند میتونید به صفحهی لگو در سایت توی توی سر بزنید.
بررسی خریداران